Blog | Profile | Archive | Email | Design by | Name Of Posts


دلم دیگر دلتنگ ش نباش... مگر جمله اخرش را فراموش کردی؟(دیگر هیچ چیز بین ما نمانده)

تن هاحراج..

 

پرده هاپاره

 

خواسته هاشهوت الود..

 

نگاه هاپرازهوس...

 

عشق درپول...

 

عشق درفنرتخت ها..

 

عشق درماشین ها..

 

عشق درعمل ها..

 

هه

 

چه تلخ

 

من عاشقم توعاشقی..

 

لیلی ومجنون هم عاشق بودن..

 

الحق که جای لیلی ومجنون درهمان افسانه هاست

 

هی لیلی همان جابمان

 

این جانسل مریم رابه گندکشیده اند

 

هی مجنون هرگزازافسانه هابیرون نیا

 

این جاخواهرومادرناموس هستند

 

ناموس دیگران

 

بدن..

 

هوس..

 

عشق بازی..

 

این جازن ومردکه نه

 

دیگروجودندارند

 

امانروماده هااین جا

 

نام نروماده رابه گندکشیده اند

 

+نوشته شده در شنبه 22 شهريور 1393برچسب:,ساعت12:35توسط asma-jan | |

 

 

من همون دختریم...

 

که پشت لبخنداش هق هق های شبونس

 

من همون دختریم ...

 

که اززندگی سیرشده ولی چیزی به رونمیاره

 

من همون دختریم...

 

که عشقش ولش کرده ولی بازم پاش مونده

 

من همون دختریم...

 

که فهمیدپشت دوستت دارم های اینجانوشتن ساخت چین

 

من همون دختریم...

 

کخ فهمیددختربودن تاوان دارد

 

من همون دختریم...

 

که بااین سن کم عشق ودوست داشتن ونفرت روتجربه کرد

 

من همون دختریم...

 

که این دنیاکثیف روشناخت ولی خودشوزدبه نفهمی

 

من همون دختریم ...

 

که درگیرساعتم که کی میرسه عشقموببینم

 

ولی غافل ازاین که

 

اون درگیردیگریست

 

من همون دختریم که پاعشقش وحرفاش موند

 

ولی اخرین حرفی که ازعشقش شنید

 

فقط همین بود

 

شما

 

من همون دختریم ...

 

که به جای غنچه دادن له شدم

+نوشته شده در شنبه 22 شهريور 1393برچسب:,ساعت12:32توسط asma-jan | |

دلم هوایت راکرده است....

 

هی تویی که هیچ وقت هوایم رانداشتی

 

 

+نوشته شده در شنبه 22 شهريور 1393برچسب:,ساعت12:30توسط asma-jan | |

دوچیزراهرگزفراموش نکن

 

اول خدارا..

 

دوم مرگ را..

 

دوچیزراهمیشه فراموش کن

 

آن فردی که ب توخوبی کرده

 

وآن فردی که به توبدی کرده

 

دنیادوروزاست

 

یک روزباتویک روزبرعلیه تو

 

روزی که باتوست مغروزنباش وروزی که برعلیه توست صبورباش

 

هردوپایان پذیراست

+نوشته شده در شنبه 22 شهريور 1393برچسب:,ساعت12:27توسط asma-jan | |

خسته از روزهای تکراری

 

افسرده از بازی روزگار

 

دل زده از مردم دنیا

 

آزرده خاطر از همه

 

شکست های پی در پی

 

و .... و .... و .... و .... و

 

اینها همه تاوان است

 

تاوان یک نگاه

 

یک نگاه و لرزش دل

 

کاش فرصت برای امتحان کردن وجود داشت

 

....!

+نوشته شده در چهار شنبه 19 شهريور 1393برچسب:,ساعت18:20توسط asma-jan | |

به من گفت برو گورِت رو گم کن …

     و حالا هر روز با گریه به دنبال قبر من می گردد !

     کاش آرام پیش خودت و زیر زبانی می گفتی :

     “زبانم لال !”

+نوشته شده در سه شنبه 18 شهريور 1393برچسب:,ساعت16:40توسط asma-jan | |

نــردبـان دلــم شـــکسته اسـت

میـشــود بــرای مــن کــمـی

دعــــا کنـــی؟

یــا اگــر خـــدا اجـــازه میدهد

کمـی بــجــای مـــن

خـــــــدا خـــــــدا کنـــــی؟

راســـتـــش دلــــم مــثـل یــــک نــمــاز

بـیـــن راه خــسـتـه و شـکســته اسـت . . .

میـشـــود بـــرای بیــقــراری دلـم

سـفـارشــی به آن رفیـق باوفـــــــا " خــدا "کنــی ؟ !

+نوشته شده در سه شنبه 18 شهريور 1393برچسب:,ساعت16:38توسط asma-jan | |

+نوشته شده در سه شنبه 18 شهريور 1393برچسب:,ساعت11:37توسط asma-jan | |

گاهی سخت می شوددوستش داری و نمی دانددوستش داری و نمی خواهددوستش داری و نمی آیددوستش داری و سهم تو از بودنشفقط تصویری است رویایی در سرزمین خیالتدوستش داری و سهم تواز این همه ، تنهایی است ....

+نوشته شده در سه شنبه 18 شهريور 1393برچسب:,ساعت11:36توسط asma-jan | |

ميداني رفيق . . .

هيچ خيانتى هم نميتونه باعث تنفر از کسى

 

که واقعا دوستش دارى بشه....
 
فقط شروع يه تلقينه....
 
تلقين اينکه ديگه دوسش ندارى....
 
تلقين....

+نوشته شده در سه شنبه 18 شهريور 1393برچسب:,ساعت11:34توسط asma-jan | |

دیگر فرقی نمیکند،

 

بیایی یا نیایی ،

 

من دیگر هیچوقت ،

 

حالم خوب نمیشود...!!!

+نوشته شده در سه شنبه 18 شهريور 1393برچسب:,ساعت11:16توسط asma-jan | |

به سلامتی پسری که داره بخاطر عشقش عرق میخوره

ولی نمیدونه که عشقش داره تو بغل یکی دیگه عرق میکنه

 

+نوشته شده در دو شنبه 17 شهريور 1393برچسب:,ساعت18:45توسط asma-jan | |

من اگه بمیرم

 

نه جــایی بـه خاطــرم تعطــیل میشـه، نه تــو اخـبـار حـرفی زده

 

میــشــه...

 

نه خـیابونــی بـســته مــیشــه..

 

نه تـوی تقــــویم خطـی بـه اسـمـم، نوشـته میــــشه..

 

فـقـط موهــای مامـانـم ســفید میـشـه و خــودش شــکســته...

 

فــامـیل چـند روز آســوده از کـــار..

 

دوســـتام بـعد خاکســپاری موقـع خـوردن کـبـاب آروم آروم

 

خـنده هاشــون

 

 

شــروع میـشه..

 

 

مــن فـقط تــنهــا گورکن و غســالی رو خـســته میـکـنم.....

 

و مــداحـی کـه الکــی ازخــوبی هـام میــگه و بـقیه اشــک تمـســــــاح

 

مـیریـزن

+نوشته شده در پنج شنبه 13 شهريور 1393برچسب:,ساعت18:55توسط asma-jan | |

سادگیم را...

یکرنگیم را...

به پای حماقتم نگذار...
انتخاب کرده ام که ساده باشم

و دیگران را دور نزنم...
وگرنه بد بودن و آزار و فریب دیگران آسان ترین کار دنیاست...
بلد بودن نمیخواهد...

+نوشته شده در پنج شنبه 13 شهريور 1393برچسب:,ساعت18:52توسط asma-jan | |

عکساشو  میبینم خاطراتش زنده میشن فک میکردم دوسم داره فک میکردم زندگیشم حالا  شبامو صب میکنم با یه تیغو خونای که میریزنو دردای که حس نمیشن رفتنت از  پیشم اخرین کادوت بود موندم چطو کنار اومدی تو باخودت زود با هزار اومید بت  زنگ میزدم جواب نمیدادی یا که جوای میدادی اخرش فحش بارم میکردی چون که   تو حواست پرت طرفدارات بود پرت این بود که پست چی بزاری یا که حواست پرت  لاک ناخنت بود پرت این بود که چی بپوشی با چه تیپی بری سرقرار واسه خودم  بهتره که از فکرتو دیگه درام ولی سخته برام گوش میدی منظورم تویی هفت خط  توی که ده تا دل میشکونی تو هفت روز هفته ات تو هروز با عطرتن اون میری از  هوش میگفتی عاشقمی  اون عشقت پس کوش نشستی پهلوش اش میدیو اش میگیریو دیگه  تو نمیدی به حرف من گوش لاو میترکونی دستات توی دستاشن من همونم که حتی تو  دوست داشتی اخماشم

 

1>بلوچی لهجه سراوان

عکسانت  چاران خاطرات زنده بین مو فکرون کورت مونیه دوستتن فکرون کورت زندگیو  ایوحدی شپانه صب کنه وته تیغ خونانه که رچتن دردانه که حس نبنت رفتنت از  کنارو اخری کادوته منتومو که تو چون زوت کنار یهته وته هزار اومید فرت  زنگون جت جوابته ندات اگه جوابته دات دشنامته دات فخاطرشی حواست پانه  طرفدارانتت پرت شی که چونه پستی بناده اگه نه حواست پرت لاک ناختنه پرت شیه  که چی گور کنه وته چونه تیپی بره سرقرار پرمو بهترو که به تو فکرمکنه دگه  بله سختوپرو گوشه ده منظورو توء هفت خط توکه ده دانک دل پروشه ته هفت روز  هفته ات توهروز وته عطرچانت ایه بری از حال توگفت عاشق مونه آ عشقت اچه  کوجو نسته پانه ای لب دی لبه گره دگه تو نده به خبرمو گوش لاوتراکینه  دستانت ته دستانیه مو همایو که تر دوستت حتی اخمانه

 

کجای  بیا بریم مراسم خاک سپاریمه ولی تو چی الان جشن خواستگاریته بیا ببین  چطودارم زجه میزنم توهم عاشقم بودی کاش یه ثانیه ببین تو نبودت همه بم میگن  یه دیونه دل من شبیه دل نیس که شده یه ویرونه حالا یه ستاره هم ندارم تو  آسمون تو دیگه مال من نیستی شدی مال اونا نمیخوام التماست کنم بیا پیشم  بمون نمیدونم کجا داری ول میگردی بی ابرونمیدونم شبا واسه کیا تب میکنی  واسه کی میخندیو واسه کی اخم میکنی نمیدونم کی زنگ میزنه شبا به تو به رخ  کی داری میکشی اون ذات خرابه تو بخدا دوباربزنه سیرمیشه ازتوء دیگه حتی  نمیده جواب سلام تو اما من چی الان چند ساله که بیادتم /اگه بمیرم نگاه  میداری اعزامو نیستی ببینی چطو صب میکنم شبامو این ادما دل منو بد شکوندن  ازم نخواه فحش بدم زمینو زمانو ببین سرباز کرده زخم دلم باز دوباره ببین  سرچی اوردی لعنتی نوحاله ببین بخاطرت قهرمیکنم باخدا من برو که هرجابری  دنبالته اخ ناله ام هی خانم باشماام من دیگه نمیخوامت هرگوری دلت میخواد  برو دیگه نمی پامت اخه خیال داشتنت دیگه پریده از سرم اره راس میگی بد  قیافه ام  راس میگی مسخره ام ولی اون چی دوست داره فدات میشه هان این جوری  گریه نکن ارایشت خراب میشه ها گریه نکن بهت نمیاد که احساساتی باشی بهت خوش  نمیگذشت پیش من بودی

ببین به پرو پات نمیپیچم باهرکی میخوای دوست شو نگران ابروتم نباش هواتو دارم

+نوشته شده در چهار شنبه 12 شهريور 1393برچسب:,ساعت12:42توسط asma-jan | |

+نوشته شده در چهار شنبه 12 شهريور 1393برچسب:,ساعت12:27توسط asma-jan | |

                                             می دونی به چی فکر می کردم؟

                                    به این که که جات تو قلــــــــــــــــــبم

خیـــــــــــــــــــــــــــــــلی خالیه !

                                       پس کـــــــــــی میای و جای خالی

                                              توی قلبم رو پر می کنی؟؟؟؟

 

+نوشته شده در چهار شنبه 12 شهريور 1393برچسب:,ساعت12:24توسط asma-jan | |

انتظار...
سخت است فاصله...
دلگیر است دوری ...
غم انگیز است اما بودن باتو شیرین است
پس سخت ترین ،دلگیر ترین و غم انگیز ترین لحظه هارا
به یاد بودن باتو می گذرانم

+نوشته شده در چهار شنبه 12 شهريور 1393برچسب:,ساعت12:20توسط asma-jan | |

دیـشـبــــــــــــ بــه ســیـگــــــــار
گفتم:

خــــــــوش
بـحــالـتـــــــــ

تو از من خوش بخت تری .
گفت: چـــــــــــرا ؟!
گفتم: تـــــــو آتش بر سر
داری

و مــن بــر دل
تو باهر پـــــــکــی که بهت میزنند . .
.

خـــــــــاکــسـتـــر
میشی

و من با هر خــــــــــــاطـره ای که یـــــاد میارم
آتــــیـش میگیرم . . .

تو دود میشی و یه بویی ازت تو هــوا
میمونه

اما من زیر خـــــــــاک میرم و عـطـــرمـم باهام چال
میشه !

تو تــــــمـوم میشی یه فـیــلـتـــر ازت بـاقی میمونه .
. .

و از مـــنـــــــــــــــــ هــــیچـــــــــــــــــ .
. .

دیدم دیگه بـویـی ازش نمیاد
!

سرم و چرخوندم دیدم خــــــــامــوش شده
!

گفتم: اینم آخـــــــــریش که تو باد و پـــکـــ به
انـتـهــا میرسی

و من ســـــــالــهـاستــــــــــ که هنوز نـــرســیـــدم
!!

نــــــــــــــــــرســــــــیدم . .


+نوشته شده در یک شنبه 9 شهريور 1393برچسب:,ساعت13:33توسط asma-jan | |

نبودنت...
بودنت را زیرسوال نمیبرد
بودنت رالمس کردم باتمام وجود ازاعماق قلبم...

 

ولی

نبودنت راحس میکنم
میبینی تفاوت هارا؟
لمس و احساس....
توقضاوت کن چقدردوستت دارم

 

+نوشته شده در یک شنبه 9 شهريور 1393برچسب:,ساعت13:32توسط asma-jan | |

به شکرانه آمدنت زمین را ازگلهای رنگارنگ پر روی زیبایت را ازبوسه های عاشقانه ام سرشار وملکوت را ازعطردعاهای شاکرانه ام لبریز میکنم چنان طراوتی داری که تمام شعرم را پربارکرده ای‎ ببین با *بــــــــ*اران* چه کرده ای

چه کارسختی است ‎ فروبردن دوستت دارمهایی که چون بغضی بزرگ خشکیده اند برگلویم‎ و تو مثل همیشه نیستی تا نثارت کنم ‎آنها را
امروز  تک تک آنها گلویم را ‎می خراشند و باران می بارد ‎ نمی دانم ازغم دوریت یا از درد فروبردن دوستت دارمهای تو‎ که بی تومانده اند ‎
بــــــــ*اران

 

 

زندگی دو روز است یک روز چشمها را به روی دنیا باز می کنیم و یک روز به روی دنیا می بندیم اما تو امروز چشمهایت را نبند...

+نوشته شده در یک شنبه 9 شهريور 1393برچسب:,ساعت13:30توسط asma-jan | |

خدا جونم

بیا یکمی پیشم بشین

یکم با هم حرف بزنیم

دلم خیلی گرفته ...

خدا یکمی ارامش

خدا بیا ببین چی میخوام

خدا یکاری کن گریه کنم...

میدونی ک خیلی وقته گریه نکردم....

خدا بیخیاله ما نشوو...

میدونم میبینی و میخندی ...

میگی بنده تو ک درد نداری.....

ولی خودت خوب گفتی .....

ما بنده ایم...

ما که خدا نیستیم...

نه صبر داریم

نه تحمل

+نوشته شده در یک شنبه 9 شهريور 1393برچسب:,ساعت1:14توسط asma-jan | |

تو با من باش و بگذار عالمی از من جدا گردد

چو یک دم با تو بنشینم دل از هر غم رها گردد!

+نوشته شده در شنبه 8 شهريور 1393برچسب:,ساعت16:19توسط asma-jan | |

آغوش گرمت را میخواهم بیا...

+نوشته شده در شنبه 8 شهريور 1393برچسب:,ساعت16:18توسط asma-jan | |

چــــرا مــــــرا خـــــــــاک نمی کنید؟!

 

تــــــــنـــم ســــرد اســــــت !

 

ســــــــــــــــــــــــــرد ...

 

احســــاســــاتـــم یـــــخ زده ...

 

قلــــبم نمیـــزنـــــد ...

 

مــغزم فاســــد شده اســــت ...

 

فقــــط نفــــس میــکشم ...

 

فقــــط اکسیــــژن هـــوا را حـــرام میکنم ....

 

در خـــــــاک بــــه ســـــر بــــردن میــــان کــرم ها

 

برایــــم ارزشش بیشتــــر است ....

 

دیـــــگر از زنــــدگــــی کردن در کنــــار چیـــزهایـــی

 

کـــه اسمشــــان را گذاشتـــه اند  آدم متنـــــــفرم ....!!!

 

مـــــــتـــــــــنــــــــــفـــــــــــر ....!!!!!!!!!!

 

+نوشته شده در شنبه 8 شهريور 1393برچسب:,ساعت16:8توسط asma-jan | |

ســــاده که باشـــی

زود حــــل میشوی

می روند سر مســــأله بعدی!...

+نوشته شده در جمعه 7 شهريور 1393برچسب:,ساعت15:46توسط asma-jan | |

tumblr_me06skZfkQ1rgnd6jo1_500.gif

 

                        ف وقتی بغض میکردم بغلم میکردی و میگفتی:

 

                                                       ببینم چشاتو... منو نگا کن...

                                               اگہ گر یــــــہ  کنی قہـــر  میکنم  میرما

+نوشته شده در جمعه 7 شهريور 1393برچسب:,ساعت15:45توسط asma-jan | |

من یک دخترم....

نگاه به بدن ظریفم نکن...

اراده کنم تمام هویت مردانه ات را...

به آتش میکشم...!

 

userupload_2012_17381169041364232652.18.

+نوشته شده در جمعه 7 شهريور 1393برچسب:,ساعت15:42توسط asma-jan | |

 

 

نامه هايم که چراغ قلبت را روشن نکرد !

 

امشب تمامشان را بسوزان شايد بتواني تنهايي ات را ببيني .

+نوشته شده در جمعه 7 شهريور 1393برچسب:,ساعت15:34توسط asma-jan | |

ینی انقد این پسرا به موهاشون میرسن که اگه به یه بوته شلغم رسیده بودی الان هلو میداد

 

 

پسرا انقد معروفن که وقتی میرن دسشویی مگسا به احترامشون بلند میشن

 

 

پسرا از عقل فقط دندونشو دارن

 

 

اگه پسرا نبودند...

 

1-اگه پسرا نبودن تو دانشگاه استاد کیو ضایع میکرد؟

 

2-اگه پسرا نبودن کی خونه رو باغ وحش میرد؟

3-اگه پسرا نبودن ما ها به کارای کی میخندیدیم؟

 

 

 

+نوشته شده در شنبه 17 خرداد 1393برچسب:,ساعت14:57توسط asma-jan | |

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 11 صفحه بعد